داستان کوتاه – پر رو بازی

داستان پر رو بازی
پر رو بازی

یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن

کلاغه سفارش چایی میده چایی رو که میارن

یه کمی شو میخوره باقی شو می پاشه به مهموندار

مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟

کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه

پررو بازی!

چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده

باز یه کمی شو میخوره باقی شو میپاشه به مهموندار

مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟

کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه

پررو بازی!

بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره

خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه …

مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن

قهوه رو که میارن

یه کمی شو میخوره باقی شو میپاشه به مهموندار

مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟

خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه

پررو بازی!!!!

اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که

بندازنش بیرون

خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه

کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه:

آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه

مجبوری پررو بازی دربیاری!!!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *