معنی اسم سمیرا

معنی اسم سمیرا

معنی اسم سمیرا
معنی اسم سمیرا

«سمیرا» بخش نخست نام «سمیرامیس» است.

نام سمیرامیس شکل یونانی‌شده نام آکادی “سَمّور-آمات” است که معنی «هدیه دریا» می‌دهد.

او یک شاه دخت ایرانی و ملکه جنگجوی بابل باستان بود.

بیشتر مردم به نادرست ریشه اش را عربی می دانند.

اغلب سمیرا را نامی عربی می پندارند اما در هیچ کشور عربی این نام به کار نمی رود. در عربی نام سمیره به کار می رود یعنی دختر افسانه گوی شب. که آن هم مادینه (مؤنّث) سمیر است.

برخی سمیرا را «دختر کوچک سبزه رو» یا «دارای پوست گندمگون» معنی می کنند. اما در این صورت باید «سُمَیراء» باشد نه «سَمیرا » مانند «حُمَیراء» یعنی بر وزن «فُـعَـیـلــاء» باشد.

من سمیرا را کوتاه شده ( مخفّف) « سمیرامیس » می دانم . یعنی ملکه ی زیبا روی بابل که شاه آن سرزمین به افتخار او باغ های معلّق بابل را ساخت.

سمیرا در فرهنگ لغت:

سمیرا. [ س َ ] (اِ) شاخی که بدان حجامت کنند. (برهان) (فرهنگ رشیدی). شاخ حجامت . (آنندراج).

سمیرا

سمیرا. [ س َ ] (اِخ ) موضعی است در راه مکه مظمه. (جهانگیری ). موضعی است دو منزلی در طریق مکه بعد از «ثور» و پیش از «حاجر» واقع شده

سمیرا

سمیرا. [ س َ ] (اِخ ) نام عمه ٔ شیرین و ترجمه ٔ مهین بانو است . (آنندراج ). مهین بانو عمه ٔ شیرین باشد. (برهان ) (فرهنگ رشیدی )

سمیرا

سمیرا. َ زن گندمگون.

ملکه‌ی اسطوره ای (پیرامون ۸۰۰ پ.م)  که به مدت ۸ سال (همسر زئوس خدایای آسمانها)  و فرمانروای توانا، دلاور و میهن دوست سرزمین بابل بود که از او و زندگی‌اش داستان‌های بسیاری گفته شده است.

افسانه‌هایی که از سوی دیودوروس سیکولوس و ژوستین و دیگران بازگو شده‌اند تصویری از زندگی او و رابطه‌اش با نینوس بدست می‌دهند. تلاش‌های گوناگونی صورت گرفته تا او را به عنوان یکی از شخصیت‌های تاریخی شناسایی کنند. نام سمیرامیس شکل یونانی‌شده نام آکادی “سَمّور-آمات” است که معنی «هدیه دریا» می‌دهد.  تاریخ دانان و اسناد گواهی می دهند که سمیرامیس ایرانی بوده است.

بابل نخستین شهر جهانی تاریخ بشریت محسوب می شود و قبل از هر چیز به خاطر سه اثر ساختمانی برجسته، که برای اهل فن و حرفه ی زمان خود جنجال برانگیز محسوب می شدند، یعنی: برای برج بابل، برای دیوارهای بزرگ و استوار که به دور شهر کشیده شده بود و برای باغ های معلق سمیرامیس، مشهور شده بود.

باغ های معلق هدیه ای بود از طرف نینوس به همسرش،شاهزاده خانم ایرانی بود و این شاهزاده خانم به همان نام ملکه آشوری «سمیرامیس» بود.

سمیرامیس که از زندگی در بابل خسته شده و بابل برای او ملال‌انگیز گشته بود. شوهرش برای رفع اندوه او با قدرت بسیاری که داشت دستور ساختن ساختمانی را داد که در کرانه رود فرات ساخته شود.

بنا بر گزارشهای تاریخی نینوس دستور داد باغهای معلق را بسازند تا غیبتهای طولانی خود را نزد ملکه سمیرامیس جبران کند، و همچنین برای همسرش در نینوس جلگه فرات، خاطره کوچکی از کوهستانهای پوشیده از جنگل میهنش ایران، را فراهم آورد.

نینوس به تمام سربازان خود دستور داده بود که هنگام لشکرکشی به سرزمینهای دور، هر آنچه را که از گیاهان ناشناخته می دیدند، از ریشه در آورده و با سرعت، آنها را به بابل ارسال دارند. به این ترتیب در بابل یک باغ بزرگ رنگارنگ ایجاد شد که نخستین باغ گیاه شناسی جهان به شمار می آمد. شاید هر یک از هفت ایوان، باغی مخصوص به خود داشت. از این رو به باغ بابل «باغهای معلق» گفته می شده است.

بنابر نوشته های مشابه نویسندگان یونانی و رومی ،باغهای معلق سمیرامیس چه از نظر زیبایی و شکوه و چه از نظر تنوع گیاهان و گلها، در جهان آن روزگار بی همتا بود.

«باغهای سمیرامیس» فارغ از محنت کم آبی و گرما، شکوفا و سبز و خرم بود. به طور مسلم این ــ دوگانگی و تضاد در یک محیط ــ بود که باغهای سمیرامیس را در مقام پرافتخار دوم، در فهرست عجایب هفتگانه ی جهان قرار داد.

سمیرامیس علاوه بر ملکه بودن یکی از فرماندهان و جنگجویان سپاه آمازون نیز بوده است بگونه ای که تاکنون تاریخ جهان کمتر شاهد چنین حضوری از یک زن جنگجو بوده است و از ماندگارترین و پر آوازه ترین حضور حماسی یک زن در نبردهای سخت میهنی بوده است.

۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *