رابطه طلاق و تحصیل کودکان
پژوهشگران دانشگاه ویسکانسین در مدیسون آمریکا میگویند این مشکلات به همراه احساس اضطراب، اندوه و کاهش عزت نفس، از هنگامی که روند رسمی طلاق آغاز میشود، خود را نشان میدهد. آنها معتقدند: «اختلافات زناشویی شدید میان والدین در حال طلاق و بحث درباره سرپرستی کودکان، باعث میشود این کودکان که در این مدت به مدرسه هم میروند، در یادگیری ریاضی و دوستیابی دچار مشکل شوند.» این محققان ۳۵۰۰ کودک را از کودکستان تا کلاس پنجم پیگیری کردند و به این نتیجه رسیدند که کودکان طلاق در ریاضیات و مهارتهای اجتماعی دچار مشکل هستند و بیشتر از سایر کودکان در معرض احساس اضطراب، تنهایی، اندوه و کاهش عزت نفس قرار میگیرند.
بر اساس یافتههای این بررسی، این مشکلات هنگامی که روند طلاق آغاز میشود، برای اولین بار بروز میکند و با نهایی شدن آن بهتر یا بدتر نمیشود. طلاق والدین بر نمره دروس روخوانی یا رفتارهای «برونریزیکننده» کودک مانند شمار موارد مشاجره، دعوا یا عصبانیت کودک تاثیری نداشت.
این پژوهشگران میگویند نتایج یافتههای آنها از این لحاظ تعجبآور است که این مشکلات کودکان در مرحله پیش از طلاق که معمولا با مشاجره والدین همراه است، بروز نمیکند. شاید علت این باشد که در همه طلاقها، مشاجره پیش از طلاق وجود ندارد و گاهی این کار به صورت توافقی انجام میشود، شاید هم زوجی که اختلافاتشان آنها را به مرز طلاق رسانده است، با مشاهده ناراحتی کودکان و تصور اینکه این ناراحتی در صورت طلاق آنها بدتر خواهد شد، از طلاق گرفتن منصرف شوند.
این بررسی فقط روی کودکان در سنین مدرسه ابتدایی انجام شد و نمیتوان نتایج آن را به کودکان کوچکتر یا بزرگتر تعمیم داد. پژوهشهای قبلی نشان دادهاند هرچه کودک هنگام جدایی والدین کمسنتر باشد، طلاق، تاثیر بیشتری بر او میگذارد. بهطور کلی، طلاق ممکن است بر حسب سن کودکان و زمان طلاق والدین آثار متفاوتی در کودکان داشته باشد.
به گفته پژوهشگران، اگر قرار است والدین از هم جدا شوند، اولا باید مفصل با کودک صحبت و موضوع را برای او تشریح کنند و دوم اینکه بر پیشرفت تحصیلی و ارتباطی او نظارت داشته باشند. والدین باید مطمئن شوند کودک درک کرده است که در طلاق والدینش مقصر نیست.
کنار آمدن کودکان با طلاق
به گفته کارشناسان، این یافتهها با نظریههای قبلی در این مورد تطابق دارد؛ کودکان تا ۸ سالگی نمیتوانند به طور واقعی مفهومپردازی و مسایل را در ذهنشان حلاجی کنند. گاهی والدین در حضور آنها به جنگ و دعوا میپردازند اما نظر کودک آنها به خود والدین مربوط است. ممکن است در موارد اختلافات شدید زناشویی، جدا شدن والدین در درازمدت به نفع کودک باشد، اما درک تغییراتی که در روند طلاق رخ میدهد، برای او مشکل خواهد بود. ترک خانهای که با پدر و مادر در آن زندگی میکرده و رفتن به خانهای دیگر با یکی از والدین یا در مواردی که سرپرستی دوگانه مطرح است و کودک به طور هفتگی میان دو خانه جابهجا میشود، برای کودک بسیار اضطرابآور است.
سازگاری با این روند گذار برای کودک بسیار مشکل خواهد بود. در واقع، مهم این است که کودک درک کند گرچه والدین ازهم جدا شدهاند، اما هنوز هنگامی که مسایل مربوط به او مطرح است، با هم همکاری میکنند. نکته دیگر اینکه والدین باید هنگام صحبت با کودکان درباره طلاق و تغییراتی که به دنبال آن به وجود میآید، موضع مشترکی داشته باشند.
نکته مهم این است که به کودکان زمان و فضای لازم داده شود تا بتوانند از والدین درباره این تغییرات سوال کنند و اطلاعات در این مورد واضح و متناسب با سن، در اختیارشان قرار گیرد. اگر کودک احساس کند حتی پس از طلاق همچنان از عشق و حمایت والدینش برخوردار است، بهتر میتواند با این تغییر سازگار شود. والدین باید در مورد اینکه کودک چطور خودش را با طلاق تطبیق میدهد، مراقب باشند.
تدوین یک برنامه روزانه منظم برای کودک در طول روند جدایی تا حدی به خنثی شدن اثر تغییرات ناشی از طلاق کمک میکند. کودک نیاز دارد زمانهایی را با هر یک از والدین بگذراند و والدین باید ترتیبی دهند که طلاق مانع شرکت کودک در فعالیتهای گروهی با سایر کودکان نشود. این اقدام به جلوگیری از اختلال در مهارتهای اجتماعی کودک کمک میکند.