داستان

یادداشت های یک دختر : اگر من هنوز ازدواج نکرده ام… !!! …

چهار تا دوست که ۳۰ سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و…

داستان کوتاه رومانتیک “قلب” (بیشتر…)

داستان کوتاه "در زندگی مانند مداد باشیم" (بیشتر…)

داستان تصویری "غیر از خدا هیچ کس تنها نبود" (بیشتر…)

داستان کوتاه حکایت خدا و گنجشک (بیشتر…)

داستان کوتاه و آموزنده: پیش داوری فرض کنید: روزی به شما این امکان رو میدن که یک رئیس…

داستان زن و چراغ جادو زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد…

افسانه عشق و جنون روزی همه فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از…

این هم یک داستان کوتاه و زیبا از نوشته ای روی دیوار . (بیشتر…)