X

حمایت از ما با یک کلیک:

داستان طنز – فروشنده کوکا کولا

داستان طنز

یک فروشنده کوکاکولا که برای فروش به عربستان سعودی رفته بود دست از پا درازتر برگشت و کاملاً ناامید شده بود.

 

یکی از دوستانش از اون پرسید: چرا در عربستان موفق نبودی؟
فروشنده جواب داد: وقتی رفتم خیلی مطمئن بودم که می تونم فروش خوبی داشته باشم، اما یک مشکل داشتم و اون این بود که نمی دونستم چه جوری عربی صحبت کنم به همین خاطر به خودم گفتم که این پیام رو از طریق سه تا پوستر انتقال بدم.


 

 

 پوستر اول: یک مرد که روی ماسه های داغ صحرا دراز کشیده و کاملاً خسته و از حال رفته است.
پوستر دوم: مرد داره کوکاکولا می نوشه.
پوستر سوم: مرد ما هم اکنون کاملاً سرحال و شاداب است.
دوستش گفت: خیلی عالیه، این طرح باید جواب میداد!
فروشنده جواب داد: لعنتی، هیچکس به من نگفته بود که اونها از راست به چپ میخونن!

مدیر:
Related Post