عشقولانه

عشقولانه – متن عاشقانه

عشقولانه
عشقولانه

می ترسم از نبودنت…

و از بودنت بیشتر!!!

نداشتن تو ویرانم میکند…

و داشتنت متوقفم!!!

وقتی نیستی کسی را نمی خواهم.

و وقتی هستی” تو را” می خواهم.

رنگهایم بی تو سیاه است، و در کنارت خاکستری ام

خداحافظی ات به جنونم می کشاند…

و سلامت به پریشانیم!؟!

بی تو دلتنگم و با تو بی قرار….

بی تو خسته ام و با تو در فرار…

در خیال من بمان

از کنار من برو

من خو گرفته ام به نبودنت

    **************************************

دلم میخواد وقتی میای کوچه رو آب پاشی کنم
رو دیوارای شهرمون عکستو نقاشی کنم
دلم میخواد وقتی میای تو کوچه قربونی کنم
صحن و سرای خونه رو برات چراغونی کنم
دلم میخواد وقتی میای یه عالمه گل بیارم
یه شاخه از اون گل ها رو تو باغ قلبت بکارم
دلم میخواد وقتی میای بدی ها رو خط بزنم
بعدخودمو یواشکی کنج دلت جا بکنم

    **************************************

کاش می شد تو جنگلا، یه کلبه داشتیم من و تو
زمین و شخم می زدیم، دونه می کاشتیم من و تو
خودمون خونه می ساختیم، دستامون گلی می شد
آهن و بتن نبود، دیوارا،کاگلی میشد
وقتی هیزم می آوردم تو میشستی رو به روم
می چکید نم نم بارون رو درختا روی بوم
آتیش کلبه به را بود ،دیگه سردت نمی شد
غم نون زانو می زد،حریف مردت نمی شد
کاش رو کول آدما خورجینی از غصه نبود
عشق آدما به هم فقط توی قصه ها نبود
کاشکی رو سر گلا منت باغبون نبود
واسه امنیت شهر، گزمه و پاسبون نبود

   **************************************

من عشق را در تو

تورا در دل

دل را در موقع تپیدن

و

تپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت

سکوت را در شب

شب را در بستر

و

بستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم

من بهار را به خاطر شکوفه هایش

و

زندگی را به خاطر زیباییش
و

زیباییش را به خاطر تو دوست دارم

من دنیا را به خاطر خدایش

خدایی که تو را خلق کرد دوست دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *